[دو مافیا ] پارت ۵

جین اب گرم رو باز کرد و زیر دل ات رو ماساژ میداد

جین : بهتری؟

ات : ....

جین : میگم خوبی

ات : .....

جین : چرا جوابمو نمیدی

ات : با این کاری که کردی میخای باهات حرف بزنم تو فک میکنی هرکاری بخوای میتونی انجام بدی

جین : درستم فک میکنم

ات : درست کردن قلب شکسته رو ؟

جین : اوففف تقصیر خودته گفتم با من در نیوفت

ات: ...منو نمیزاری برم خونم

جین : فک نکنم

ات : چرااا

جین : قرار نیس همه چیو بهت توضیح بدم

ات : واقعا که

پرش زمانی بعد حموم

ویو ات

رفتم لباس پوشیدم یه خدمتکار اومد لباس خدمتکارا دستش بود
خدمتکار : خانوم شما باید این لباس رو
بپوشید ارباب دستور داده.

ات : یعنی....من خدمتکار میشم

خدمتکار : بله خانوم

ات : بفهمم که دارن منو میکشن هیچ وقت خدمتکار کسی مث اون خره نمیشم

خدمتکار : خانومم اگه بهشون بی احترامی کنید ارباب تنبیهتون میکنه

ات : .... نیشخند

که یه دفعه یکی اومد جین نبود ولی انگار تو مدرسه دیده بودمش

ویو جیهوپ

فهمیدم که ات رو کرده بهتره برم پیش ات تا از دست اون بی رحم نجاتش بدم و فراریش بدم

خدمتکار ؛ .... تعظیم

جیهوپ : دنبالم بیا

ات : چی

جیهوپ : دنبالم بیا

ات : اصن تو کی هستی دنبالت بیام

جیهوپ : هعی دست ات رو گرف برد سوار ماشین کرد *

ات : داری چیکار میکنی

جیهوپ : جین رفته بیرون عمارتشو به من سپرده نمیخای که برده باشی

ات : اممم

جیهوپ : پس حرف نزن

پارت بعدی ۵ لایک